/بررسی پیوند تجربه در ترجمه و عادت در مترجم

بررسی پیوند تجربه در ترجمه و عادت در مترجم

۱۳۹۸-۸-۴ ۱۸:۲۷:۲۲ +۰۰:۰۰ترجمه تخصصی رایگان|

ترجمه تضمینی با کیفیت بالا و قیمت مناسب

ارتباط با ما : 02165829923 - 02165829950 - 09339467730

بررسی پیوند تجربه در ترجمه و عادت در مترجم

ارتباط میان ترجمه و عادت مدت هاست که مورد بررسی پژوهشگران زبان قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان می دهند که اتفاق عادت در ترجمه با مهارت و سرعت که دو فاکتور مهم برای یک مترجم حرفه ای محسوب می شوند ارتباط دارد. در واقع وقتی می گوییم یک مترجم بر حسب عادت ترجمه می کند یعنی آن قدر توانایی پیدا کرده که با تکیه بر تجربه ی خود و بدون نیاز به فکر کردن، با سرعت ترجمه و تایپ می کند. و این یک مزیت برای دارالترجمه ها می باشد . وقتی که یک دارالترجمه چنین مترجمی داشته باشد می تواند کارهای بیشتری در مدت زمان کم بگیرد و این یعنی سود بیشتر برای آن دارالترجمه. بحث زیادی در ارتباط با پیوند ترجمه و عادت مطرح شده است که قبلا در یک مطلب به آن پرداختیم. این بار اما از دیدگاه پیرس آن را بررسی خواهیم کرد و بر ارتباط تجربه و عادت تاکید می کنیم.

بررسی پیوند تجربه در ترجمه و عادت در مترجم

غریزه، تجربه و عادت از دیدگاه چارلز ساندرز پیرس

یکی از راه های موثر ترسیم پیوندهای تجربه و عادت در فرایند ترجمه، استفاده از اثر بنیانگذار آمریکایی نشانه شناسی یعنی چارلز ساندرز پیرس است. پیرس پیوندهای تجربه و عادت را در قالب مجموعه ای سه تایی یا یک فرایند سه مرحله ای در حال حرکت از غریزه به تجربه و از تجربه به عادت نمایش می دهد. او درباره ی این مجموعه سه تایی عنوان کرد که آمادگی عمومی تمرکز نیافته یا همان غریزه جایگاه نخست را دارد. جایگاه دوم متعلق به تجربه است که فعالیت ها و وقایعی که از بیرون بر روی فرد اثر می گذارند بنیان آن محسوب می شوند. در نهایت رتبه ی سوم به عادت می رسد که از تضاد بین آمادگی عمومی و تجربه ی خارجی فراتر می رود. در واقع ادغام هر دوی آن ها در قالب موارد مختلفی هم چون سرعت عمل، تمایل شخص به عمل و آمادگی برای عمل اتفاق می افتد. انسان ممکن است در صورت برخورداری از آمادگی برای عمل به لحاظ غریزی، به جهت تحت هدایت تجربه ی جهان نبودن این آمادگی غریزی با مشکل مواجه شود؛ یعنی آمادگی به صورت مبهم و هدایت نشده باقی بماند. تجربه ی جهان واقع به جهت گوناگونی بی شکل و هدایت نشده است؛  فقط زمانی که میل به عمل در پرتو تجربه بارور می شود و تجربه به صورت سازمان یافته به حرکت در می آید شرایط تغییر می کند. در واقع آمادگی انجام دادن کار مشخص در اوضاع مشخص اتفاق می افتد؛ مثلا ترجمه تخصصی متون مختلف مانند ترجمه ی متون پزشکی، ترجمه متون مهندسی، ترجمه تخصصی عمران و یا ترجمه تخصصی متون ادبیات به شیوه هایی معین.

خلاصه ی دیدگاه پیرس در ارتباط با فرایند ترجمه را می توان با توصیفی از مترجم آغاز کرد. او معتقد است مترجم کار خود را با احساسی کور و غریزی و شمی آغاز می کند؛ درباره ی معنای یک واژه یا عبارت و یا چگونگی کارکرد یک ساخت نحوی در زبان مبدا یا مقصد (مرحله ی غریزی). سپس مترجم با حرکت ماکویی بین دو زبان یا حس کردن شباهت ها و تفاوت ها میان ساخت ها و کلمات به ترجمه می پردازد ( تجربه). به تدریج و با گذشت زمان هم راه حل های معین مشکلات معین را تحت عنوان الگوهای رفتاری کم و بیش ناهشیارانه در می آورد (عادت). نتیجه ی همین سه فرایند است که به مترجم امکان می دهد که کمتر متوقف شود و سریع تر ترجمه کند. دارالترجمه ها برای به کارگیری چنین مترجم هایی همیشه با هم در حال رقابت هستند. به جهت قرار گرفتن مشکلات در قالب عادت، هر مشکل تحمیلی هم در نهایت به شکل یک عادت در می آید؛ در نتیجه مترجم در حین ترجمه فرایند حل مشکلات را کمتر احساس می کند. این موضوع موجب می شود که در مواجهه با انواع متون، احساس راحتی و توانایی بیشتری داشته باشد؛ تا جایی که این قابلیت او را به یک مترجم حرفه ای در امر ترجمه تخصصی و ترجمه عمومی متون تبدیل کند. با این وجود این نکته حائز اهمیت است که یک مترجم حرفه ای در صورت لزوم باید از سطح عادت جدا شود و برای حل مشکلات با هشیاری و تحلیل تصمیم بگیرد.

گمانه زنی، استقرا و قیاس

تجربه ی مترجم از آن چه در حین عمل ترجمه تجربه می کند، بسیار پیچیده تر است. به جهت گسترده تر کردن دامنه ی برداشت خود از امور مربوط به تجربه ی مترجم در ترجمه، به سه گانه ی گمانه زنی، استقرا و قیاس می پردازیم. استقرا و قیاس به دو نوع استدلال منطقی اطلاق می شود. استقرا از موارد خاص آغاز می شود و به سمت موارد عام حرکت می کند. قیاس هم از اصول کلی آغاز می شود و به استنتاج موارد جزئی منتهی می شود. پیرس اما این دو مورد را برای ترجمه و مترجم کافی ندانست و اصطلاح گمانه زنی را مطرح کرد. دلایل او این بود که این دو مفهوم به یک دو بینی محدود می شوند؛ به علاوه قادر به ایجاد اندیشه های نو نیستند. پیرس معتقد است برای کارایی این دو مفهوم در ترجمه، باید آن ها را با مواردی تغذیه کرد؛ استقرا را با واقعیت های جداگانه و قیاس را با اصول کلی. این جاست که پیرس فرایند منطقی سومی تحت عنوان گمانه زنی را بیان می کند. گمانه زنی از دیدگاه پیرس، جهش شمی از داده های تبیین نیافته به یک فرضیه ی اندیشه گر می باشد.

تجربه ی مترجم در دو نقطه به صورت گمانه زنی آغاز می شود. اول، برخورد اولیه با زبان خارجی از طریق جهش از صداهای نامفهوم یا علائم موجود در صفحه. دوم، برخورد اولیه با متن مبدا با جهش از عباراتی که علیرغم مفهوم بودن در مقابل ترجمه مقاومت می کنند. تجربه ی گمانه زنی در ترجمه، تجربه ای ست در ندانستن چگونگی انجام کار و هراسیدن از عظمت آن و در عین حال تلاش برای درک و انجام آن.

مترجم با شروع عمل ترجمه یا عملیات متوالی ترجمه راه حل گمانه ای خود را به صورت اسقرایی در موقعیت های گوناگون می آزماید. گمانه زنی در حین ترجمه برای مترجم تازه کار دشوار است. استقرا برای مترجم به جهت پیدا شدن الگوها راحت تر است. قیاس هم وقتی آغاز می شود که مترجم به قدری الگو و قاعده مندی یافته که با احساس اطمینان می تواند دست به تعمیم بزند. مثلا مترجم می فهمد که نام افراد را نباید ترجمه کند و یا متوجه چگونگی تبدیل ساخت ها به یکدیگر در حین ترجمه می شود. بنابراین سه نوع تجربه یعنی حدس های گمانه ای، الگوسازی استقرایی و قواعد قیاسی مترجم را در تشکیل عادت یا ایجاد یک حافظه ی جاری یاری می کند. همین موضوع موجب می شود تا مترجم بتواند مواد متنی، روان شناختی و فرهنگی را در حین ترجمه سریعا پردازش کند.

دارالترجمه حرفه ای- دارالترجمه ارزان- دارالترجمه رسمی- دارالترجمه انگلیسی- دارالترجمه ترکی استانبولی- دارالترجمه آنلاین- دارالترجمه در تهران- دارالترجمه در میدان انقلاب

تیم آموزش دارالترجمه پدرام قصد دارد در مقاله های بعدی گسترده تر در مورد انواع ترجمه صحبت کند و هر کدام از موارد را تا ان جا که در توانش باشد توضیح دهد.

در صورت علاقه مندی به این موارد حتما مقاله هالی بعدی دارالترجمه را بخوانید و نظرات خود را برای ما ارسال کنید.

دیدگاه خود را بنویسید